Suivant

پادکست قصه‌خوانی با علیرضا روشن: قصه‌های «یکی بود، یکی‌ نبود» روایت‌های مناطق مختلف ایران

11/01/24
Iran International

#Iraninternational #ایران_اینترنشنال «یکی بود، یکی نبود» یعنی چی؟ آیا منظور اینه که «یک نفر بود و یک نفر نبود»؟ صبحی مهتدی در آخرین ماه‌های زندگیش یعنی در سال ۱۳۴۱ چندتا قصه ضبط کرده که تو یکی از اونا به جای یکی بود یکی نبود، میگه: «یک بود و یکی نبود»! این عبارت در واقع همون به نام خدای مشهوریه که به زبان قصه‌ها اینجور گفته میشده و در واقع حرفش اینه که «یکی بود که یک نفر نبود». یعنی یکیه اما آدم و نفر نیست. و معنیش هم وقتی روشن میشه که به جمله بعدش دقت کنیم: «جز خدا هیشکی نبود». یعنی یکی هست که یه نفر نیست و اون یکی همون خداییه که جز او هیچکی وجود نداره. یکی بود یکی‌ نبودها جز توضیحی که عرض کردم به قصه‌های خیلی کوتاهی هم گفته می‌شه که به قصه‌های «زیر گنبد کبود» شهرت پیدا کرده‌ن. درباره این قصه‌ها بعدا تو نوبت‌های دیگر قصه‌خوانی حرف می‌زنم. از اینا که بگذریم قصه‌های معرکه‌ی «کدو قلقله‌زن»، «کک به تنور» و «گنجشکی که به دنبال پر زورترین می‌گشت» را هم تو این قسمت خوانده‌ام. امیدوارم خوشتون بیاد.

Montre plus

 0 commentaires sort   Trier par


Suivant